خدایا؛
ببین چگونه پیچ خورده ام در میان تار تنهایی خویش ،تنهایی ای که هر روز به اندازه ی بزرگیت ،بزرگتر میشود.چه تلخ است هبوط در دنیای کوچکی که به وسعت تنهایی من نیست.
چه سخت است زیستن در دنیای حقیرِ مملو از عشقهای آتشین رنگارنگ که چشمک زنان میخندند به اوج بیکسی سرد و گریانم.
و تو در تمام بیکسی من ،در تمام تنهایی ام و در تمامِ تمام شدنم نور امید و دست ربانیت را از من دریغ نکردی.
کجا و کی بود که من نادان ِ بی خبر ،رها کردم دستم را از دستان پر سخاوتت....
کجا و کی بود که از یاد بردم با وجود این همه فاصله ای که از آدمها دارم تو و تنها تو از من به خودم نزدیکتری و فاصله ام با تو تنها یک نفس است........
معبودم تماشایم کن که بین آدمهای مدعی عشق چگونه بی عشقی امانم را برید....
چگونه گدای محبت عاشقان تهی از احساست شدم ....
بنگر که چگونه چشم بستم به تنها معشوق ویکتاعاشق حقیقی.....
ای یگانه حقیقت مطلق ،ای ناب ترین احساس،دو دست لرزانم را به سمت تو آورده ام تا ببخشی چشمی را که تنها برای تو نگریست ...
تا ببخشی قلبی را که تنها برای تو نتپید..
میدانم که حقیر تر از آنم که خواهان عشقت باشم اما تپشی از تپش قلبم را از آن غیر خود مکن.
از عشق زمینی به عشق آسمانیت رسیدن را نخواستم ..یکباره عاشق ترینم کن که نیازم دوست داشتنی است از جنس خداییت.
سلامسلام
وبلاگ خوبی دارین.
خواستی تبادل لینک کنی خبرم کنم.
عنوان:وب مانی
لینک:http://www.PersianXchange.ir/
معبودم تماشایم کن که بین آدمهای مدعی عشق چگونه بی عشقی امانم را برید...
الان امانت برید از بی عشقی؟ یه ذره دور و برت و ببین خو. یه سری از اینایی که دور رو برت اند صیفی جات نیستند که خو خوار مادر و نوامیس و فیلانت هستن. عاشقتن. امانت برید الان؟ امان رو بکنم چشت؟
صد البته که حرف شما درسته و اگه اینهایی که گفتی و عاشقم هستن نبودن دیگه زیستن مفهومی نداشت.امان آدمها از انتهای نامعلوم می بره.از اینکه دیگه همینها هم نباشن...مثل عصر یخبندان میمونه یهو میبینی هیچکس نیست جز تو و خدا....حالا امان و بهکن تو چشم.
خیلی زیبا بوود و تاثیر گذار
کاش همه ی ما همیشه یادمون به معشوق همیشگی باشه. آرامشی که آدم هنگام توجه به خدا بدست میاره، کنار هیچ بنی بشر و مافوق بشری نمی نوته حس کنه.
میدونم تو همیشه حواست هست به معشوق حقیقی.
هر کس که باشی،هرجا که باشی وقتی با خدای خودت خلوت میکنی و عاشقانه باهاش حرف میزنی و راز نیاز میکنی...این حرفها و راز و نیازها به دل میشینه وچه حس خوبیه.....التماس دعا یاسی جون
منم التماس دعا دارم فاطی جون.
جویند همه هلال و من ابرویت
گیرند همه روزه و من گیسویت
از جمله ی این دوازده ماه تمام
یک ماه مبارک است، آنهم رویت
سلام دوست خوب شاعرم
ذهن زیبایت ستودنی است، و من به زیبایی خوندمت
امید که تا هست چتر خدا بر سر داشته باشی و در سایه ی مهرش
شادی میهمان مدام خانه ات باشد.
سلام به شما ی دوست.
ممنون از شعر زیباتون و ممنون از لطف و دعای خیرتون.
سلام!خواندن ات لذت بخش و آرامش دهنده است!درود!
سلام و درود.مرسی از شما و آرامشی که میدهید.
ای جانم ، این چده خوب بود :-*
به به ندا جون.تو خودت همه ی خوبی هستی .
الهی نامه ی زلااالی بود... خیلی ساده و صمیمی و خالی از تکلف و تصنع...
خوندنش واقعا دلنشین بود یاسی جوون... قلبت همیشه مملو از عشق معبود مهربونت.
مرسی رویا جان.این زلالیت در نگاه شما موج میزنه.
با سلام
به روزم با غزلی جدید. منتظرم
سلام.آمدم و لذت بردم.
سلام لطف کردی سری به دلتنگیهای باشو زدی. سپاس. درصورتی که با تبادل لینک موافقی خبرم کن
خواهش میکنم.لذت بردم.با افتخار لینک شدید
به صرف غزل دعوتید در غزل برگر
عزیز دلم یاسی جونم همیشه حرفات به دل میشینه
بلی جون عزیزم تو همیشه به من لطف داشتی و داری.همیشه دلت شاد باشه عروس خوشگلم.
سلام لینک شما با نام یاسی در غزل برگر درج گردید چنانچه با نام آن موافق نیستید خبرم کنید عوض کنم. باز هم ممنونم
ممنون از لطف شما.نام خیلی فرقی نداره مهم اینه که بهم افتخار دادین.
سلام یاسی خانم - شاعر عزیز -
من شرمنده ام که چند وقتیه نیومدم شعرهای قشنگت و بخونم
ولی اینبار دیگه حتمیه اومدنم
فقط اومدم یه سر بزنم و برم و بعد دوباره بیام که کلی با شعرهات کار دارم
الهی نامه ات هم حس قشنگی داشت حسی از جنس نیاز و نیایش به حضرت دوست
قلمت مانا
به به .خیلی خوشحالم کردی علی جان.ممنونم که هنوز فراموشم نکردی.همین که سر میزنی یه دنیا ارزش داره واسم.مرسی از لطف و حضور مهربانت.
واقعا راست گفتی: آقا نخواستیم از عشق زمینی به عشق الهی
برسیم....کاش یکباره عاشق ترینمان کند و ....تمام...
کم کم دارم فکر میکنم بعد از کشکول شیخ بهایی باید کشکول
یاسی رو هم ثبت ملی کنیم....
مرسی از حضورت.جمله ی آخر رو هم ..شما خیلی لطف دارید .....آقا نکنید این کارو .ما کجا و شیخ ..
با افتخار لینک شدید.
سلام. طاعاتتان قبول
وبلاگ رنج مویه ها آماده میزبانی از شما به صرف یک دوبیتی است. تشریف بیاورید .خوشحال میشم
سلام. طاعاتتان قبول
وبلاگ رنج مویه ها آماده میزبانی از شما به صرف یک دوبیتی است. تشریف بیاورید .خوشحال میشم
سلام.قبول حق.
مرسی از دعوتتون.
سلام و ارادت فراوان
به روزم با:
یادداشتی بر اولین بستهی ادبی پیشنهادی «شعر فراگاه» تحت عنوان « در ستایش جهل »، سرودهی محمدعلی قاسمی.
منتظرم[گل]
یاسی جان ، دعای من و امثال من به آسمون اول هم نمیرسه
شما دعا کن که وصلی به بالا...
مرسی آقا مهدی .شما ما رو اون بالا میبینی ولی ما این پایینیم.خیلی پایین تر از زیر زمین. خوبیش اینه که خدا صدای هممون و از هر جا میشنوه حتی از آسمون اول
جهان چیز بزرگی کم داشت
...و خدا تو را آفرید
آمدنت بهار را منتشر کرد و بوی یاس را پراکَند !
یاسی عزیز ! تولدت مبارک !
[گل]
ممنونم از محبتت علی جان.مرسی که توی این همه شلوغیِ تاریخ امروز و به یاد داشتی.
چه خوبه که زودتر اومدم تا شاهد اتفاق قشنگی در روزهای آینده باشم....
سلام!آفرین بر یاسی عزیز!
سلام و درود.مرسی از لطف و حضورت.
کشکولت مدتیه خالیه...چرا؟ خوبی؟
خوبم ممنون.اگه مشکلات بلاگ اسکای اجازه بده امشب جبران میکنم.
تولدت مبارک یاسی.
ایشالا به همه ی آرزوهات برسی و مثل همیشه، در مسیر موفقیت و پیشرفت گام برداری.
ایشالا صد سال زنده باشی
ممنون حسین جان.ایشالا واسه دعای اولت. دعای دومم هم یکم کم گفتی حسین جان همش 100 سال؟!!!
سلام به صرف غزلی تازه دعوتید در غزل برگر
ممنونم یاسی خانم در انتظار حضور دوباره ات چشم براهم...
و تنهایی من شبیخون حجم تو را پیش بینی نمی کرد
و خاصیت عشق این است . . .
120 سال یاسی خووبه؟
اصن ما والا یه عمر نامعلومی داریم اینم حاضریم بدیم به دوست گلی مثه شووما
قبووله؟
آره آره آره قبوله (آیکونه یاسی)
بایک رباعی در وبلاگ "رنج مویه ها "به انتظارتان نشسته ام .قدم رنجه بفرمایید
بوی تولد میاد اینجا....تولدت مبارک....
سلام
دعوتید به یه وبلاگ اشتباه از یه شاعر اشتباهی
سلام یاسی خانوم گل.احوالت؟ خوبی؟
کاش به دائم الخمری رو بیاره مهران ، متاسفانه اوضاع از اینم بدتره.....این داستان در حال حاضر داره اتفاق میفته و دیگه از کنترل خارج شده متاسفانه....مینویسم تا شاید عبرتی بشه...
آره محک زدن سخت شده...با چه معیاری محک بزنیم؟ دهه ی شصتیها ، هفتادیها ، باباهامون .... با چی محک بزنیم که یه چیزی از توش در بیاد؟
به طرف میگم چرا شیشه میکشی ؟ از شما بعیده آقای دکتر ، میگه میکشم که س**ک**سم با زنم برام جذاب باشه...میگم آخه ! درست نیست ...میگه خب اگر بخوام جذابیت س**ک**سم برگرده باید برم سراغ یکی دیگه ، اون درسته اونوقت؟
موندم چی جوابشو بدم....